سلامت روح و روان

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

چطور در شرایط سخت دیدگاهی سازنده داشته باشیم؟

16 شهریور 1399 توسط حسین توانا

آیا تأثیر دیدگاه شما بر دستیابی به اهداف خودتان سازنده است یا نابودگر؟ آیا در دشوارترین شرایط هم خوش‌بین هستید؟ شاید هم برعکس، حتی در بهترین شرایط هم نمی‌توانید جلوی افکار منفی‌‌ خود را بگیرید. بیشتر آدم‌ها جایی در میانه این طیف قرار می‌گیرند. ما معمولا وقتی اوضاع خوب است، احساس خوبی داریم و در شرایط ناخوشایند احساس بدی داریم. توانایی ما برای تغییر دیدگاه در شرایط سخت و چالش‌برانگیز، نقش مهمی در موفقیت ما دارد. در این مقاله به شما می‌گوییم چطور در شرایط سخت با تغییر دیدگاه در مسیر دستیابی به اهداف حرکت کنیم.

دیدگاه ما با طرز فکر و رویکردمان رابطه‌ای مستقیم دارد. با رویکرد منفی، دیدگاهی منفی درباره زندگی خواهیم داشت. مهم نیست چه چیزی باعث چنین دیدگاهی شده است. در سوی دیگر ممکن است باور داشته باشیم دست به هرچه بزنیم، طلا می‌شود! این یا آن موضوع بحث ما نیست؛ ما باید بتوانیم طرز فکری را ایجاد کنیم که فارغ از شرایط، برای موفقیت در زندگی به ما کمک کند. برای این کار توصیه‌های زیر را در پیش بگیرید.

۱. سرتان را بالا بگیرید

برخی آدم‌ها باور دارند که تغییر طرز فکر ممکن نیست و موفقیت مخصوص تعداد محدودی آدم خوش‌اقبال است که ژن خوب دارند! پژوهش‌ها نشان می‌دهند که افرادی با چنین طرز فکر، توانایی مقابله با چالش‌های فراوان زندگی را ندارند. این آدم‌ها دشواری و شکست در زندگی را نشانه ناکارآمدی خود می‌دانند. بر مبنای چنین طرز تفکری برخی معتقدند اگر چیزی در مسیر طبیعی زندگی نصیبشان نشده است، پس قسمتشان نبوده است! این دیدگاهی است که باعث می‌شود خیلی از آدم‌ها نتوانند از بیشتر توانمندی‌هایشان استفاده کنند.

فردی با طرز فکر رشد که به تغییر باور دارد، رویکرد متفاوتی به زندگی خواهد داشت. این آدم‌ها باور دارند که هرکسی قادر به یادگیری و پرورش مهارت‌های لازم برای دستیابی به اهدافش است. به‌نظر آنها شکست یعنی اینکه مسیر درستی را انتخاب نکرده‌اند، نه اینکه اشتباه کرده‌اند؛ درنتیجه پیوسته چیزهای نو را امتحان می‌کنند تا سرانجام به هدف برسند.

مخترعان مثال روشن رویکرد رشد هستند. به‌نظر آنها موقعیت‌های منفی فقط مشکلاتی هستند که قرار است به‌دست آنها حل شوند. برای این افراد هر رویداد ناخوشایندی گامی است که آنها را به موفقیت نزدیک‌تر می‌کند.

...

2. با خودتان مهربان باشید

برای تغییر دیدگاه نسبت به رخدادهای منفی زندگی، نخست باید رفتارتان را با خودتان تغییر دهید. آنچه پیوسته و پرتکرار به خودتان می‌گویید، بر آنچه انجام می‌دهید، تأثیر می‌گذارد. کسی که ذهنش پر از خودگویی منفی است، در رویارویی با تعدیل نیروی غیرمنتظره، نتیجه می‌گیرد که آدمی ناکارآمد و ناموفق است.

آدمی که همیشه خود را شکست‌خورده می‌داند، در مقایسه با فردی که خود را موفق می‌داند، برداشت متفاوتی از رویدادهای ناگوار دارد. مثال‌های گوناگونی از موقعیت‌های ناخوشایند وجود دارند که تا حدودی نتیجه خودگویی منفی آدم‌ها هستند. آدمی را در نظر بگیرید که پیوسته در پس ذهنش تکرار می‌کند: «رئیسم از من خوشش نمی‌آد!» به‌نظر شما چنین دیدگاهی در ارتباط او با رئیسش تأثیر مثبت می‌گذارد یا منفی؟ با چنین رویکردی، فرد چه واکنشی به بازخوردهای مثبت رئیس یا انتقادهای سازنده او خواهد داشت؟

۳. خودتان را در معرض منفی‌گرایی بیشتر قرار ندهید

اگر دیدگاهتان را درباره رخدادهای منفی زندگی تغییر ندهید، به خلق منفی‌گرایی بیشتر کمک می‌کنید. وقتی معتقدید رئیستان نظر مثبتی درباره شما ندارد، رفتار خوب او را باور نمی‌کنید؛ به‌‌نظرتان او وانمود می‌کند که با شما خوب است! وقتی هم از شما انتقاد سازنده‌ای می‌کند، به‌نظرتان درحال شکایت‌کردن است. وقتی درنتیجه خودگویی منفی، مدام از رویدادها برداشت منفی می‌کنید، به خلق نتایج ناخوشایند کمک می‌کنید.

وقتی همیشه به خودتان یادآوری کنید که رئيس خیرتان را می‌خواهد، بهتر با رخدادهای منفی روبه‌رو می‌شوید. فقط همین تغییر کوچک، شما را برای مقابله با وقایع ناخوشایند زندگی مجهزتر می‌کند. وقتی رئیس انتقادی سازنده می‌کند، باور دارید که هدفش کمک به رشد شماست. وقتی با شما خوش‌رفتار است، از این برخورد استقبال می‌کنید؛ چون او را دوست و همکار خود می‌بینید. همان رویدادهایی که ممکن است شما را به‌سوی شکست سوق دهند، با تغییر دیدگاه، شما را در مسیر موفقیت قرار می‌دهند.

بر آنچه مهم است، تمرکز کنید

مغز توانایی محدودی در تمرکز بر چیزها دارد؛ درنتیجه به‌طور خودکار هرآنچه بی‌اهمیت بپندارد، غربال می‌کند؛ مثلا ممکن است پس از خرید گوشی جدید، مدام گوشی مشابه خودتان را در دست دیگران ببینید. این به‌معنی این نیست که ناگهان عده زیادی تصمیم گرفته‌اند مدل گوشی شما را بخرند. این ناشی از غربالگری اطلاعات در مغز است. تا پیش از خرید گوشی نو، مغز نمی‌پنداشت که این مدل گوشی برای شما اهمیت دارد؛ بنابراین حتی اگر این مدل گوشی به چشمتان می‌خورد، جزو اطلاعات بی‌اهمیت به شمار می‌آمد و توجه شما را جلب نمی‌کرد.

برای تغییر دیدگاه درباره موقعیت‌های منفی زندگی، باید نقطه تمرکز را تغییر دهید. مانند ماجرای گوشی، شما می‌توانید رویدادهای مهم را در مغزتان جایگزین کنید. به‌جای تمرکز بر رویدادهای منفی و اوضاع دشوار، بر چیزهایی تمرکز کنید که مایه خوش‌حالی‌تان هستند.

۴. فراموش نکنید که در ناامیدی بسی امید است

ممکن است ساده‌ نباشد؛ اما می‌توانید ذهنتان را طوری تربیت کنید که بر نقاط مثبت و خوشایند زندگی تمرکز کند. یکی از بهترین روش‌ها برای این کار، تهیه دفترچه شادی است. هر زمان اتفاق خوبی در زندگی می‌افتد، آن را در این دفترچه یادداشت کنید. رویدادهای ساده‌ای مانند سروقت بیدار‌ شدن از خواب یا خوردن غذای سالم هم در این دسته جای می‌گیرند و همین‌طور تلاشی که برای انجام‌دادن پروژه‌ای کاری کرده‌اید یا تعهدی که به حفظ مثبت‌گرایی در طول روز داشته‌اید. برای هرآنچه ارزش خوش‌حالی دارد، خوش‌حال شوید!

هرگاه اتفاقی ناخوشایند پیش آمد، می‌توانید با مراجعه به دفترچه شادی دیدگاهتان را تغییر دهید؛ به‌این‌ترتیب وقتی به‌ظاهر چیزی برای خوش‌حالی در زندگی وجود ندارد، به خودتان یادآوری می‌کنید که چقدر خوش‌اقبال و خوشبخت هستید. وقتی به‌گمانتان توان درست انجام‌دادن هیچ کاری را ندارید، درباره موفقیت‌هایتان بخوانید. دفترچه شادی نقش چشمگیری در تغییر دیدگاهتان درباره خودتان و زندگی‌تان دارد.

۵. فرشته نگهبان باشید

بهترین راه برای تغییر دیدگاه درباره رویدادهای منفی زندگی، کمک به دیگران است. با تمرکز بیشتر بر نیاز دیگران، اتفاق شگفت‌انگیزی را تجربه می‌کنید. نخست درنتیجه نگاه مثبت دیگران به خودتان، احساس بهتری خواهید داشت. سپس متوجه می‌شوید هرقدر هم که اوضاع خراب باشد، جای شکرش باقی‌ است که اوضاعتان بدتر از این نیست!

تمرکز بر مشکلات دیگران، روشی است برای اصلاح دیدگاه درباره موقعیت‌های منفی. رویداد منفی بی‌تردید ناخوشایند است؛ اما نوع نگاه ما به آن می‌تواند متفاوت باشد. اگر رئیس بی‌ملاحظه‌ای دارید که کارتان را ناخوشایند می‌کند، دست‌کم می‌توانید سپاسگزار باشید که شغلی دارید. شاید همسرتان ولخرج باشد؛ اما دست‌کم کسی را دارید که دوستتان دارد! اگر فرزندتان به‌خاطر گوشی قدیمی‌اش شاکی است، به او یادآوری کنید خوش‌شانس است که می‌تواند در این سن گوشی تلفن داشته باشد.

۶. خودتان را به چالش بکشید

تقریبا همه ما با رویدادهای ناخوشایند روبه‌رو بوده‌ایم و هستیم. مسئله این است که ما چنان درگیر اتفاقات ناگوار زندگی خودمان هستیم که اوضاع نابسامان زندگی دیگران را نمی‌بینیم. با تغییر زاویه دید از خودمان به دیگران، متوجه می‌شویم آدم‌های بسیاری با وقایع ناخوشایند دست‌وپنجه نرم می‌کنند، اما همچنان دید مثبتی به زندگی دارند. این آدم‌ها قدردان داشته‌های خوشایندشان هستند. آنها می‌دانند که اغلب این دشواری‌ها دست‌کم یک جنبه مثبت دارند: بدون تجربه درد و رنج، نمی‌توانیم خوشی و لذت را درک کنیم!

سخن پایانی

منظور از تغییر دیدگاه نسبت به وقایع ناخوشایند این نیست که وانمود کنیم اتفاقات ناگوار رخ نمی‌دهند؛ چون این حقیقت ندارد. قرار هم نیست همیشه لبخندبه‌لب وانمود کنیم همه‌چیز رو‌به‌راه است؛ چون چنین چیزی ممکن نیست.

تغییر دیدگاه یعنی اینکه بپذیریم رویدادهای منفی بخشی از زندگی هستند؛ اما لزوما باعث پسرفت یا شکست ما نمی‌شوند. ما همیشه می‌توانیم از هر موقعیتی چیزی بیاموزیم. همیشه می‌توانیم چیزی برای قدردانی پیدا کنیم. اگر کاری کنیم که ذهنمان بر چیزهای قابل‌کنترل و خوبی‌های زندگی تمرکز کند، نیروی عظیمی پیدا می‌کنیم برای دستیابی به رؤیاهایمان. با پذیرش اینکه دشواری به‌معنی ناممکن نیست، می‌توانیم به جایی برسیم که خیلی‌ها با پذیرش شکست از آن محروم می‌مانند.

منبع: chetor.com

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

چگونه در طبیعت به آرامش می رسیم؟

25 تیر 1398 توسط حسین توانا

در نظر گرفتن وضعیت زندگی، کاهش استرس، و لذت بردن از طبیعت و داشتن زمان کافی براي لذت بردن از همراهی دوست ها و خانواده.

دست یابی به ارامش حقیقی یکی از خواسته های دائمی بشر بوده است. بی تردید بخش وسیعی از تلاش های علمی بشر و کشف رازهای ناگشوده جهان طبیعت براي دسترسی به امکاناتی بوده است که ارامش و آسایش را براي انسان به ارمغان آورد. امروزه با وجود تمام رفاه و آسایشی که انسان معاصر در سایه ی امکانات و پیشرفت های به دست آمده ، از آنها برخوردار شده و وضعیت زندگی وی را بسیار اسان کرده است؛ ولی مشکلات جدیدی هم پیش روی او قرارگرفته است.

انسان متمدن مدرن به علت بهره‌برداري بی رویه از طبیعت و ماشین زدگی با مسایل فراوانی روبرو شده است. تا زمانیکه انسان زندگی روستايي را داشت، سختی های عدیده ی مدرن وجود نداشت؛ ولی از زمانیکه از روند زندگی روستايي به شهرنشینی تغيير شرایط داد و روابط ی خود را با« طبیعت» قطع کرد با سختی های روان شناختی، جسمانی و اجتماعي فراوانی روبرو شد. بسياري ازکارشناسان معتقد هستند که برگشت به طبیعت و تجدید روابط با آن، میتواند یکی ازمهم ترین راهکار ها براي جلوگيري و درمان اثرات منفی زندگی صنعتی باشد.

...

پناه بردن به طبیعت میتواند « ارامش گم شده» را به فرد بازگرداند؛ به دلیل آن که طبیعت مادر انسان است و انسان تنها در اغوش اوست که ارام می گیرد، رشد ميکند و به کمال میرسد . انسان از روزی که طبیعت را شناخته، از جهات سلامت روان شناختی و فیزیکی انواع فایده ها را در طول تاریخ از طبیعت کسب نموده است .« هم زیستی با طبیعت» تأثیر تعيين کننده ای در تقویت روحیه ی نشاط ، شادی و طراوت و ایجاد ارامش عمیق درونی در اشخاص دارد.

حضور در طبیعت زیبای خداوند و برخوردار شدن از جذابیت های دلپذیر آن سبب تولید نشاط و سبک بالی، بالا رفتن ميزان خوشحالی درونی و بیرونی، رفع خستگی های جسمی و روانی، تمدد اعصاب و حتی بالا رفتن طول عمر می گردد. طبیعت پیوسته یار و یاور انسانها براي رها شدن از حالات و احساسات ناخوش‌آیند و رسيدن به حس بهتر بوده و هست.

رابطه با طبیعت و لذت بردن از منظره ها زیبای آن، ساده ترین راه ممکن براي کسب ارامش و لطیف سازی روح و روان انسان است. نتیجه پژوهش پژوهشگران رفتارشناسی در آمريکا نشان ميدهد :خرید گل، نگاه کردن و کاشتن گل، سبب پیدایش حس مثبت اندیشی، خوشحالی، دوری از غم و ارامش ميشود . رفتن به دامان طبیعت، بهمراه خانواده و دوستان، نگاه کردن به گل های زیبا و درختان سرسبز، بطور چشم گیری به متعادل شدن رفتارها و افکار نامتعادل منجر شده و اتصال عصبی مثبت در مغز، بوجود می آورد.

این حس در تمام اشخاص، در هر سنی که باشند، به خوبی ظاهر ميشود .« گل ها» با تنوع در رنگ های زیبا و رایحه های بی مانند خود، حس سرزندگی، هیجان، ارامش و امنیت را در ما بوجود می آورند. بی تردید حضور گل و گیاه در فضای زندگی، روحیه ی انسان را لطیف و شاد ساخته و این خوشحالی و سرزندگی به سایرین هم منتقل خواهد شد. گل نشانگر « همکاری و دوستی» است؛ برای این که با هدیه دادن آن به سایرین، لذت بردن از زيبايي و ارامش را با یک ديگر تقسیم می کنیم.

اهمیت طبیعت تا بدان جاست که شاخه ای از پزشکی به اسم« طبیعت درمانی» منحصرا با استفاده از درمانهای طبيعي اطراف ما مانند:نور خورشید، هوا، آب و… به درمان بیماریها می پردازد. این روش معتقد است که بسياري از بیماریها و ناراحتی ها ناشی از ذهن آشفته بیمار است و عناصر و نیروهای موجود در طبیعت بهترین روش براي رها شدن حافظه از فشارهای روانی، اصلاح زندگی و بازگردانیدن بدن، به وضعیت طبيعي آن است.

مطالعه ای تازه نشان ميدهد که صرف کردن هفته ای ۲ ساعت در طبیعت کافیست تا به مقدار لازم از فواید آن بهره مند شد.

رفتن به طبیعت براي ارامش بسیار خوب است ولی متأسفانه براي تمامی و همیشه میسر نیست ولی نمونه ی کوچک طبیعت دردسترس تمامی قرار دارد….. پارک تقریبا در تمامی محلات یک پارک کوچک وجود دارد ، سعی کنید در وهله ی نخست با خانواده و اگر نشد تنها مرتب به پارک سر بزنید. از آن جا لذت ببرید و ارام باشید.

براي ارامش داشتن از منزل بیرون بروید. به طبیعت، صحرا، پارک یا هر جای دیگری. بالای کوه یا.. صرفا نفس بکشید. با تمام وجود نفس بکشید.

در طبیعت اندکی راه بروید، حتی یک پیاده روی کوتاه هم میتواند ذهن شما را آرام کند.

براي خودتان باغچه کوچکی درست کنید. رسيدگي به یک باغچه حتی به یک گلدان کوچک تأثير زيادي در آرام کردن شما دارد. در واقع طبیعت اثر مستقیمی روی روح انسانها دارد. احتمالا در ساختمان کوچک شما امکان گلکاری یا پرورش گیاهان و سبزی ها نباشد ولی مراقبت از یک گلدان گل غیر ممکن نیست.

قسمتی از وقت خود را به تماشای حیوانات اختصاص دهید. تحقيقات به عمل آمده نشان ميدهد افرادی که پس از عمل جراحی رابطه بیشتری با حیوانات داشته اند سریعتر بهبود یافته اند. شما هم میتوانید مقطع کوتاهی به حرکات یک گربه نظر کنید، اسب ها را تماشا کنید و…

نتیجه یک پژوهش روی دانشجویان “نشان داد که سطح کورتیزول –هورمون نشان دهنده ی تنش- در دانشجویانی که به مدت دو شب به جنگل فرستاده شدند پائین تر از آن هایی بود که در شهر بودند. پژوهشگران در پژوهش دیگری هم دریافتند سطح کورتیزول و ضربان قلب در سوژه هایی که زمانی را در جنگل سپری کرده بودند در مقایسه با اشخاص داخل شهر کاهش یافته بود.

هنگامی که به طبیعت می روید تا آن جا که میتوانید آن جا باشید، مانند بیماري که پیش پزشک رفته است خودتان را به دست های آن پزشک ماهر یا جراح بسپارید تا درد و بیماري شما رفع شود. مانند بنا یا طرح ساختمانی که خود را براي ساخت یا بازسازی دست یک معمار هنرمند سپرده است خودتان را به دست طبیعت بسپارید، آن جا باشید و آگاهانه حضور داشته باشید تا آن بازسازی ها و جراحی ها روی روان شما صورت گیرد.

تا آن جا که میتوانید از حواس خود کمک بگیرید تا ذهن، شما را جای دیگری نبرد. به عنوان مثال هنگامی که کنار دریا می روید بر حس شنوایی خود میتوانید تمرکز یابید، صدای موج هایی که جلو می آیند و در ادامه می شکنند میتواند شما را هم چنان در اتصال با طبیعت نگه دارد.

از حواس لامسه خود بهره ببرید و بدون کفش روی ماسه های نرم ساحل راه بروید، از بينايي تان بهره ببرید و نگاه کنید که اگرچه تمامی موج ها شبیه به هم هستند، ولی در واقع اصلاً موجی دقیقاً مثل موج دیگری نیست و هر لحظه دریا امضای تازه ای روی موج ها می گذارد، هم چنان که درخت روی هر برگ خود امضایی جدید و متفاوت گذاشته است. درک عمیق این طراوت در تازه گشتن حال انسان هم تاثیرگذار است.

در جنگل متوجه می شوم که زندگی و مرگ کنار هم چه قدر مسالمت آمیز همسایگی ميکنند ، بدون این که ترس، واهمه و اضطرابی در بین باشد. درخت پیر خشک ميشود ، می شکند و به زمین می افتد و کم کم آغاز ميکند به تجزیه شدن و مجدداً به همان خاکی برمیگردد که از آن برخاسته است. می بینیم که در جنگل، تغيير شکل ها رانده نمی شود، بلکه به اغوش کشیده ميشود .

در جنگل هراسی از تغيير شکل وجود ندارد، زیرا موجودات هر آن با آن چیزی که هستند زندگی ميکنند ، درصورتی که کودکند با بچگی شان هستند و درصورتی که جوان هستند با جوانی شان هستند و درصورتی که کهنسالند و پیر و فرتوت هستند و در برابر این تغييرات ایستادگی نمی کنند. نه درخت پیر سعی ميکند دوباره به جوانی برگردد و نه درخت جوان می هراسد که یک روز پیر ميشود ، زیرا این ترس آنها را از آن بودن حقیقی جدا می سازد.

از طرف ديگر طبیعت به ما یاد ميدهد که چه طور میتواند هر چیزی در جای خود بکار گرفته شود. چه طور ميشود یک کار تیمی بی نقص را به نتیجه رساند. در طبیعت چنانچه توجه کنیم می بینیم که یک مجموعه پروژه ای را پیش می برد و پروژه رشد یک پروژه تیمی است نه شخصی، به عنوان مثال درست است که یک درخت رشد ميکند یا میوه ای میرسد ، ولی آن درخت یا آن میوه ثمره همکاري مجموعه ای به اسم نور، هوا، گرما، سرما، خاک و آب و… است.

درواقع طبیعت به ما ميگويد حال خوب در یک شکل وسیع تر بستگی به درک و همکاري متقابل دارد، اتفاقی که گاه به ندرت در جوامع انساني روی ميدهد ، از این روست که ما تمایل به فرار از این رابطه داریم.

منبع: بیتوته

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

۱۰ راهکار ساده برای سلامت روان

28 اردیبهشت 1398 توسط حسین توانا

با وجود افزایش آگاهی عموم افراد درخصوص سلامت روان و تاثیر آن بر کیفیت زندگی، همچنان بسیاری از جوامع حتی در کشورهای پیشرفته بار سنگینی از هزینه‌های مالی و جانی این معضل را به دوش می‌کشند. بسیاری از افراد هنوز از صحبت کردن درخصوص سلامت روان وحشت دارند و تصورشان از هر نوع اختلال روانی بروز رفتارهای غیرطبیعی حاد مانند جنون است.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از جام جم آنلاین، این در حالی است که طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی «سلامت، وضعیتی است که فرد در بهترین شرایط جسمی، روحی و اجتماعی باشد و فقط نبود بیماری یا نداشتن ضعف به معنای سلامت نخواهد بود.» بنابراین طبق این تعریف، سلامت روان چیزی فراتر از نداشتن بیماری‌های روانی یا ناتوانی‌های روانی است. سلامت روان به وضعیتی گفته می‌شود که فرد بخوبی از توانایی‌های خود مطلع است، می‌تواند از پس شرایط استرس‌زای معمول زندگی بربیاید، به صورت کارآمدی فعالیت داشته باشد و بخوبی با اطرافیان خود تعامل کند. سلامت روان،کلیدی‌ترین عامل بروز توانایی‌های اجتماعی و فردی ما مانند تفکر، بروز احساسات، تعامل با دیگران، کسب درآمد و لذت بردن از زندگیست. بنابراین، بهبود، حفاظت از آن و در صورتی که مشکلی ایجاد شود، بازیابی سلامت روان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار خواهد بود. به همین علت، امروز 18 مهر که روز جهانی سلامت روان است، روانتان را بررسی کنید .

هر اختلال روانی علائم اولیه منحصر به فردی دارد، با این حال برخی نشانه‌های عمومی می‌توانند برای فرد زنگ‌ خطری باشند که بگویند اوضاع سلامت روانش روبه‌راه نیست و باید برای حل آن به فکر باشد.

تغییر اشتها و خواب

اگر به طور ناگهانی میزان اشتها یا خوابتان تغییر کرده و خیلی به سلامت جسمی خود اهمیت نمی‌دهید، بهتر است علت آن را در سلامت روان خود نیز جست‌وجو کنید.

...

تغییر حال‌وهوای روحی

تغییرات شدید و ناگهانی در احساسات یا احساس بی‌حوصلگی شدید را جدی بگیرید.

انزوای شدید

اگر از فعالیت‌های اجتماعی و انجام کارهایی که قبلا به آنها علاقه‌مند بودید کناره‌گیری می‌کنید، می‌تواند بی‌علت نباشد.

مشکلات عملکردی

عملکرد نامناسب ناگهانی در کارهایی که پیش از این با انجام آنها مشکلی نداشتید، قطعا نیاز به پیگیری دارد. به عنوان مثال نوجوانی که افت تحصیلی شدید کرده یا فعالیت ورزشی را رها می‌کند.

اختلالات فکری

اختلالات تمرکزی، حافظه یا مشکل در استدلال‌های ذهنی یا ناتوانی در ارائه استدلال و توضیح دادن نیز از جمله مواردی است که باید به آنها توجه شود.

افزایش حساسیت

افزایش حساسیت حواس پنجگانه و دوری کردن از شرایطی که باعث تحریک بیش از حد یکی از حواس باشد، می‌تواند از جمله زنگ‌خطرهای سلامت روان باشد.

بی‌تفاوتی

اگر انگیزه خود را برای انجام هر کاری یا شرکت در هر فعالیتی از دست داده‌اید، آن را جدی بگیرید.

خیال‌پردازی

اگر احساس می‌کنید توانایی ماورایی در درک اتفاقات و اثرگذاری بر آنها دارید یا مانند کودکان بیش‌از اندازه خیال‌پردازی می‌کنید، ممکن است مشکلی در سلامت روانتان ایجاد شده باشد.

بیش از حد عصبی بودن

احساس ترس یا مشکوک بودن به رفتارهای دیگران یا بشدت عصبی بودن از مواردی است که حتما باید بررسی شود.

رفتارهای غیرعادی

رفتارهای عجیب، خاص و غیرقابل درک برای دیگران نیاز به پیگیری دارند.

مراجعه زودهنگام؛ ضامن درمان

قطعا وجود یک یا دو مورد از این موارد الزاما به معنی وجود اختلال نیست، اما می‌تواند نشانه‌ای برای نیاز به مراجعه به فرد متخصص باشد. گاهی اوقات این نشانه‌ها به طور موقت در زمانی که در شرایط سخت قرار می‌گیرید ممکن است بروز پیدا کنند و پس از مدت کوتاهی برطرف شوند، بنابراین حالت‌های موقت و زودگذر نشان‌دهنده بیماری نخواهند بود.

در بیماری‌های روان هیچ‌یک از این نشانه‌ها ربطی به تنبلی فرد یا شخصیت درون‌گرای او ندارد و معمولا به صورت ناگهانی و درونی در فرد بروز پیدا می‌کنند. این نشانه‌ها اغلب کم‌کم بروز می‌یابد و به مرور زمان شدت می‌گیرند و می‌مانند. حتی کودکان نیز ممکن است نشانه‌های اولیه مشکلات روانی را بروز دهند. اغلب این مشکلات در مراکز درمانی قابل تشخیص هستند و معمولا برآیندی از نقص‌های زیستی، فیزیولوژیک و عوامل اجتماعی هستند.

درمان دراز مدت نیاز دارید

توجه کردن به زنگ‌خطرهای سلامت روان، احساسات و رفتارهای عصبی پراسترس، اختلالگر که به نظر دیگران عجیب و ناآشناست، می‌تواند باعث شود در مراحل اولیه، کنترل اختلال را به دست گرفته و با مراجعه به متخصص و مشاوره گرفتن بسرعت آن را پیش از حاد شدن برطرف کنید.

اگر افرادی که از مشکلات سلامت روان رنج می‌برند، درمان مناسب و زودهنگام دریافت کنند، می‌توانند به طور کامل بهبود یابند. البته برخی اختلالات ممکن است پس از بهبود در شرایط خاصی مجدد بروز پیدا کنند. در چنین مواردی درمان فرد باید دنباله‌دار باشد و رها نشود. این حالت در بسیاری از بیماری‌های جسمی بلندمدت مانند مشکلات قلبی و دیابت هم دیده می‌شود. مشکلات سلامت روان بلند مدت نیز مانند سایر بیماری‌های جسمی بلندمدت کنترل می‌شود و فرد می‌تواند زندگی با کیفیتی را تجربه کند. بسیاری از افراد حتی با وجود مشکلات حاد روانی با استفاده از درمان‌های مناسب می‌توانند بسیار کارآمد و پر بهره به زندگی خود ادامه دهند.

*منبع: اقتصاد آنلاین

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

سلامت روح و روان

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس